پيشنهاد فروش خودرو مدل اپل كورسا 2016

پيشنهاد فروش خودرو مدل اپل كورسا2016

 

 

 

  • نكات مثبت: رانندگي مناسب، سطوح ايمني و تجهيزات خوب، پيشرانه سرزنده، فضاي صندوق مناسب و هوشمندانه، راحتي صندلي‌ها.
  • نكات منفي: قيمت پايه بالا براي يك خودروي پنج در، اتاق قديمي، فضاي صندوق مي‌توانست بهتر باشد، هر دو جعبه دنده دستي و خودكار ممكن است نسبت اضافي توليد كنند، يكي از كندترين خودروهاي موجود در اين كلاس.

 

 

شايد تعجب كنيد اگر بدانيد كه هم‌اكنون اپل كورسا، 100,000 دستگاه در استراليا به فروش رسانده است؛ احتمالاً تعجب شما به اين خاطر است كه اين خودرو در استراليا با نام هولدن بارينا، شناخته مي‌شود.اين خودروي‌شهري در شكل و شمايل نسل چهارم، منتها اين بار تحت عنوان سازنده خود، آمده است تا مسير پيشرفت خودروساز هم‌وطنش در استراليا، يعني فولكس‌واگن را دنبال كند.

 

رقيبان اين خودرو، شامل هولدن بارينا هم مي‌شود كه اكنون تحت عنوان شورولت سونيك يا Aveo، شناخته مي‌شود.اين شركت مي‌خواهد تا خودروهايش كه شامل مدل‌هاي آسترا و اينسيگنيا هم مي‌شود، تبديل به خودروهاي آرماني و پررونق شوند. دقيقاً مانند فولكس‌واگن.

 

اين رويكرد، در زمينه قيمت‌گذاري، كاملاً نمو پيدا كرده است؛ زيرا هر دو مدل پنج‌در و سه در كورسا در كلاس خودروهايي كه حساس به قيمت هستند، قيمت پايه بالايي نسبت به ساير رقيبان خود دارند.سطح سوم اين كلاس با اپل كورسا سه‌در هاچ بك به قيمت 16,490 دلار آغاز مي‌شود كه شايد قيمت خودرو دست دوم اين ماشين كاهش چشم گيري اشته باشد. كه البته مدلي جذاب‌تر تحت عنوان Colour Edition با قيمت 18,490 دلار هم، در دسترس خواهد بود؛ و مدل پنج‌در هاچبك هم قيمتي برابر با 18,990 دلار دارد.

اگر به خاطر شور و شوق جنرال‌موتورز براي عرضه برند اپل در اين منطقه نبود، احتمال داشت شركت هولدن به خاطر تفاوت قيمت چشمگير 3,000 دلاري اين خودرو با مدل بارينا، ناراحت شود.همچنين، اين تفاوت با ساير مدل‌هاي پنج‌در، همچون فولكس‌واگن پولو، فورد فيستا، مزدا 2، هيونداي i20، كيا ريو و تويوتا ياريس، بين 2,000 دلار تا 3,000 دلار متغير است.

شركت اپل بر سر اينكه مدل كورسا در برابر رقباي مختلف و كاملاً مجهز، حرف‌هاي زيادي براي گفتن خواهد داشت، بحث مي‌كند.

با توجه به نمونه پنج‌دري كه طبق برنامه شركت اپل، مورد آزمايش ما قرار گرفت، اين خودرو داراي تجهيزات زير است: رينگ‌هاي 16 اينچي آلياژدار، شش كيسه هوا، سيستم كنترل پايداري، ترمزهاي ضد قفل، چراغ‌هاي مه شكن، فرمان قابل تنظيم در چهار جهت به همراه كليدهاي كنترل سيستم صوتي، فرمان چرمي، كنترل دما، آيينه بغل‌هاي برقي، شيشه‌جلوهاي برقي، كروز كنترل، كامپيوتر و بلوتوث قابل‌كنترل با صداي كاربر.

مدلي كه در اختيار ما قرار گرفت، حاوي مجموعه تجهيزات تكنولوژي بود كه 1,250 دلار قيمت دارد و ويژگي‌هاي مفيدي از جمله: حسگر باران براي برف‌پاك‌كن‌ها، سيستم خاموش و روشن خودكار چراغ‌ها، حالت شب خودكار براي آينه وسط، حسگرهاي پارك عقب و چراغ جلوهاي پروژكتوري كه مي‌تواند براي روشن كردن كناره‌ها تغيير زاويه دهد؛ است. يك مسئله دست‌اول كه براي اين شركت، اهميت زيادي دارد.

تمامي مدل‌هاي اين خودرو در استراليا از يك پيشرانه يكسان با حجم 1.4 ليتر و چهار سيلندر كه مي‌تواند 99 اسب‌بخار نيرو و 130 نيوتن متر گشتاور توليد كند، بهره مي‌برند. اين اعداد قابل‌احترام هستند اما خيلي زياد به نظر نمي‌رسند.

مدل مجهز به جعبه‌دنده دستي كه در اختيار ما قرار گرفته بود، توانست با شتاب كمي در عرض 11.9 ثانيه، سرعت خود را به 100 كيلومتر بر ساعت برساند؛ بنابراين مي‌توان گفت كه اين خودرو، از دست‌يافتن به عنوان سريع‌ترين خودروي شهري، معاف است. مدل خودكار چهار سرعته كه شرايط امتحان كردنش براي ما مهيا نشد، دو ثانيه بيشتر طول مي‌كشد تا به اين سرعت برسد.

به نظر مي‌رسد كه پيشرانه اين خودرو، حتي در فشارهاي بالا هم تمايلي به افزايش دور موتور ندارد. بعد از عبور از دور موتور 4,000، بيشتر تمايل دارد سروصداي زيادي ايجاد كند تا اينكه سعي كند عقربه را به دور موتور 6,000 برساند.

نمونه شش سرعته دستي، براي شتاب‌گيري در مسيرهاي آزادراهي، كارآمدتر به نظر مي‌رسد و در ضمن، مصرف سوخت مناسبي هم دارد، يعني 5.9 ليتر در هر 100 كيلومتر؛ بااين‌وجود، پيشرانه اين خودرو حتي در دور موتور 3,400 و سرعت 110 كيلومتر هم به نظر نمي‌رسد كه فشار بيش از اندازه‌اي را تحمل كرده باشد.

صداي باد و خيابان بيشتر به گوش مي‌رسند.اين مدل هم همچون ساير نمونه‌هاي قبلي خود، رانندگي لذت بخشي را بدون معيار پويايي، فراهم مي‌كند.اين خودرو به هنگام گذر از پيچ‌ها، به شكل قابل‌توجهي كج مي‌شود، اما نه آن‌قدر كه تعادلش را به هم بزند. چسبندگي لاستيك‌ها به زمين خوب است و فرمان‌پذيري آن‌هم منسجم است؛ فقط شايد آن حسي را كه بايد، به شما ندهد.

 

ما توانستيم اين خودرو را در مسيرهاي درون و برون‌شهري و همچنين مسيرهاي آزادراهي، آزمايش كنيم؛ بايد اعتراف كنيم كه رانندگي با اين خودرو در تمامي اين شرايط، به‌طور مثال‌زدني راحت بود.صندلي‌هاي جلوي اين خودرو به دليل كفي بلند در زير ران پاها، راحتي قابل قبولي براي سفرهاي طولاني به راننده هديه مي‌كنند. هرچند كه انتظار مي‌رود تا از اين خودرو بيشتر در مسيرهاي كوتاه استفاده شود.

 

فضاي جلوي خودرو مي‌توانست سخاوتمندانه‌تر از اين باشد؛ به‌عنوان‌مثال، جايي براي قرار دادن گوشي شما تعبيه نشده است. فضاي عقب هم به دليل عدم وجود تكيه‌گاه مركزي و دستي بودن بالابر شيشه‌ها، آن‌چنان جالب به نظر نمي‌رسند.سرنشين وسط در صندلي‌هاي عقب از شرايط مناسبي برخوردار نخواهد بود، هرچند كه صندلي‌هاي كناري با داشتن استحكام و كيفيت بالا، فضاي مناسبي را براي تمام اعضاي بدن فراهم مي‌كنند.

 

فضاي صندوق اين خودرو، با حجم 285 ليتري شامل يك Flexfloor هم هست كه يك بخش ثانوي را پنهان كرده است و مي‌توان با برداشتن آن يك صندوق يكپارچه و بزرگ را مهيا كرد.با خواباندن صندلي‌هاي عقب، حجم صندوق به 700 ليتر افزايش پيدا مي‌كند. طراحي داخلي اين خودرو از سن و سال آن پيروي نمي‌كند، هرچند كه اكنون در حال نزديك شدن به شش‌سالگي خود است. البته به‌روزرساني مدل 2010 را فاكتور بگيريد.

 

سبك و سياق ظاهري اين خودرو، به اپل مي‌فهماند كه حس رانندگي قديمي خود را بايد ارتقا دهد. كنسول وسط اين خودرو بسيار معمولي به نظر مي‌رسد و همچون آنچه در اتاق‌هاي هوشمندانه مدل‌هاي آسترا و اينسيگنيا ديده‌ايم، آن‌چنان خانواده‌دوست به نظر نمي‌رسد.

پس درحالي‌كه اين خودرو، ويژگي‌هاي دوست‌داشتني زيادي دارد كه آن را تبديل به يك انتخاب قابل‌توجه نسبت به هيونداي i20 و هولدن بارينا، مي‌كند؛ اما همچنان سخت است كه مدل‌هايي همچون فورد فيستا و مخصوصاً فولكس‌واگن پولو 77TSI كه اتاقي خوش‌سبك‌تر و تركيب جعبه‌دنده و پيشرانه‌اي كه از نظر عملكرد بسيار پخته‌تر و بهتر عمل مي‌كند را ارائه مي‌كند، مدنظر قرار ندهيم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.